تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

إِنَّ هَـٰذِهِ تَذْکِرَةٌ ۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿المزمل آیه ١٩﴾
این هشدار و تذکرى است، پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمیگزیند!

مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت فومنی میفرمایند:

قرآن،انسان را به غایت کمال انسانی می رساند،ما قدردان قرآن و عدیل آن ،اهل بیت علیهم السلام نیستیم.

کسی آشنا به قرآن است که زیادتر در آن تدبر کند.

تجارت

۰۱
فروردين

تجارت بی­نظیر!!!

همه ی ما کم و بیش با مفهوم تجارت آشنا هستیم، اما تجارتی که این نوشتار بنا دارد از آن سخن بگوید با معادلات تجارتی که در علم اقتصاد از آن بحث می شود و نیز با آنچه که در میان تجار و بازرگانان رایج و مرسوم می باشد، کاملا متفاوت  است.

اگر می خواهید با این نوع تجارت آشنا شوید بسم الله...

قرآن کریم در راستای تبیین این نوع تجارت می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ...»(1)

خداوند از مؤمنان جان­ها و اموال­شان را خریدارى مى‏کند که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد.

در این آیه خداوند «خودش را «خریدار» و مؤمنان را «فروشنده» و جان­ها و اموال را  «متاع» و بهشت را «ثمن» (بها) براى این معامله قرار داده است.»(2)

شرایط  منحصر به فرد و شگفت انگیز این تجارت:

این تجارت «داراى امتیازاتى است که در هیچ تجارتى وجود ندارد»(3)

1- تمام سرمایه را خودش در اختیار فروشنده گذارده سپس در مقام خریدارى بر مى‏آید.(4)

2- او خریدار است در حالى که هیچ نیازى به خریدارى این اعمال ندارد، چرا که خزائن همه چیز نزد او است.(5)

3- او «متاع قلیل» را به «بهاى گزاف» میخرد «یا من یقبل الیسیر و یعفو عن الکثیر»:  اى خدایى که عمل کم را میپذیرى و گناهان بسیار را می‏بخشى(6).

4- حتى متاع بسیار ناچیز را خریدار است(7):

«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ»(8)

هرکس به قدر ذره­ای نیکی کرده باشد (پاداش) آن را خواهد دید.

5- گاه «بها» را هفتصد برابر و گاه افزون­تر از آن مى‏دهد(9):

«مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ»(10)

کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏کنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مى‏کند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.

6- علاوه بر پرداخت این بهاى عظیم، باز از فضل و رحمتش آنچه در فکر نمى‏گنجد بر آن مى‏افزاید(11):

«وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»(12)

و چه تاسف آور است که انسان خردمند آزاده چشم از چنین تجارتى بر بندد و به غیر آن روى آورد و از آن بدتر که متاع هستى خود را به هیچ بفروشد.(13)

امیر مؤمنان على (علیه السلام) مى‏فرماید:

«و انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها»(14)

بدانید که براى سرمایه هستى شما بهایى غیر از بهشت نیست آن را به غیر این بها نفروشید.

..............................................

پی نوشت ها:

(1)توبه، 111.

(2)تفسیر نمونه، ج‏8، ص، 148.

(3)همان، ج 18، ص 255.

(4)همان.

(5)همان.

(6)همان.

(7)همان.

(8)زلزله، 7.

(9)همان.

(10)بقره، آیه 261.

(11)پیشین.

(12)فاطر، 30.

(13)پیشین.

(14) نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 456. 

برگرفته شده از:http://ommatwaheda61.blogfa.com

  • saeed qasemi

خانواده‏ی که با قرآن انس داشته باشد از برکات فوق العاده ای بهره مند خواهند شد، برکاتی که تنها منحصر به آخرت نیست بلکه در همین دنیا نیز می توان ثمرات آن را مشاهده نمود از قبیل:

1) خانه ی قرآنی، ستاره‏ای برای آسمانیان:

آموزه های دینی ما همانگونه که به نورانیت ظاهری منزل سفارش کرده به نورانیت باطنی آن نیز توجه نموده است. ما انسان ها برای نورانی نمودن ظاهر منزل، سعی می کنیم خانه‏های‏مان را در مکان‏های بنا کنیم که نوری بیشتری جذب می‏کنند. همچنین برای افزایش روشنایی، از انواع لامپ و چراغ نیز استفاده می کنیم. اما برای نورانیت باطنی آن چه باید کرد؟

یکی از مشخصه های خانه قرآنی آن است که چنین خانه های به برکت قرآن، از نورانیت باطنی نیز برخوردار می شوند چنانکه پیامبر اعظم(ص) در این زمینه می‏فرماید:

«نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن... فإن البیت إذا کثر فیه تلاوة القرآن... أضاء لأهل السماء کما تضیء نجوم السماء لأهل الدنیا»[1]

با تلاوت قرآن، خانه های تان را روشن کنید، زیرا هرگاه در خانه بسیار تلاوتِ قرآن شود، آن خانه برای اهل آسمان می درخشد همانگونه که ستارگان آسمان برای اهل زمین می درخشند.

2) خانه قرآنی، محل ریزش برکت الهی:

امروزه به رغم اینکه از منازل کاه گِلی و خشتی خبری نیست و مسکن و خانه، با شتاب بیشتری در حال قد کشیدن هستند، همچنین با وجود اینکه میزان درآمدهای افراد رشد قابل توجهی نموده است، و نیز نعمت های الهی به طور چشمگیری در میان مردم افزایش پیدا کرده است، اما با همه اینها کمتر کسی را می بینیم که ننالد، به راستی چه اتفاقی افتاده که با وجود این همه نعمت، و باوجود این همه رفاه و آسایش نسبی که امروزه همگان از آن برخوردارند، اما باز هم بسیاری از مردم می‏نالند؟

چرا پدربزرگ‏های ما با وجود اینکه از نعمت برق محروم بودند و به جای آن از چراغ های کم فروغ استفاده می‏کردند، و یا به جای خانه های مجلل و شیک، در خانه های گِلی و گنبدی زندگی می‏کردند، و یا به جای اتومبیل های آخرین مدل، با اسب و الاغ، مسافت ها را طی می‏کردند، از زندگی شان راضی بودن و اینقدر نمی‏نالیدند؟

شاید یکی از علت های این مساله این باشد که در حساب و کتاب امروزی ها، فرمولی به نام «برکت» جایش را به بالا بردن ارقام و اعداد داده است. در حالی که پیشینیان ما قبل از اینکه به اعداد و ارقام چشم بدوزند، در وهله ی نخست از فرمول «برکت» بهره می‏بردند و معتقد بودند که زندگی انسان با ارقام و اعداد پولی، سامان نمی یابد بلکه عامل معنویِ به نام «برکت» است که زندگی انسان را رونق می بخشد از همین رو همواره از خداوند درخواست «برکت» می کردند.

یکی از شاخصه های خانواده قرآنی این است که بر اثر انس گرفتن با قرآن کریم، از نعمت «برکت» برخوردارند.

چنانکه امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرماید:

«الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِکَةُ»[2]

خانه‏اى که قرآن در آن خوانده شود و خدا در آن یاد گردد برکتش افزون مى‏شود و فرشتگان در آن حضور مى‏یابند.

3) ورود شیطان به خانه قرآنی ممنوع:

شیطانی که به دلیل تکبر و خودبرتر بینی، از دستور خداوند سرپیچی کرد،[3] و از درگاه خداوند رانده شد.[4] نه تنها نخستین دشمن انسان محسوب می شود، بلکه از سرسخت ترین دشمنان او نیز می باشد از همین رو همواره تلاش می کند تا به هر نحوی که شده انسان را از راه راست، به بیراهه کشانده و او را گمراه کند. اما برای رهایی از توطئه های این دشمن، چه باید کرد؟

راه های زیادی وجود دارند که یکی از مهمترین آنها، تلاوت قرآن است. به گونه ای که یکی از برکات خانه‏ی که در آن قرآن تلاوت شود، این است که مانع نفوذ شیطان می شود.

چنانکه امام صادق(علیه السلام) در این زمینه می فرماید:

«الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ .... تَهْجُرُهُ الشَّیَاطِینُ»[5]

خانه‏اى که قرآن در آن خوانده شود و خدا در آن یاد گردد ... شیاطین از آن دور مى‏شوند.


[1] . اصول کافی، ج 2، ص 610.

[2] .کافی، دار الکتب الاسلامیه، 1365 هـ.ش. ج 2، ص 499.

[3] . حجر، آیه 30 – 33.

[4] . حجر، آیه 34 – 35.

[5] .کافی، دار الکتب الاسلامیه، 1365 هـ.ش. ج 2، ص 499.

برگرفته شده از:http://ommatwaheda61.blogfa.com

  • saeed qasemi

قرآن انسانها را با آن مورد خطاب قرار میدهد و به زبان صراحت بیان میدارد که اینها صفات مثبت هستند پس اگر میخواهی که جزء این گروه برگزیدگان قرار گیری لازم است که این صفات را در خود پرورش داده

و از حالت بالقوه به بالفعل درآوری تا در زمره صالحین قرار گیری و یا اینکه اینها صفات منفی هستد خود را از آن برحذر داری و مرتکب این اعمال نگردی که پست و خوار میشوی.

1- صفات متقین [ترسندگان ـ پرهیزگاران]

{ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3) وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَبِالْآَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4) أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ } ... (بقره / 3-5)

"آنان که به غیب ایمان میآورند، و نماز را برپا میدارند، و از آنچه روزی دادهایم انفاق میکنند؛ و آنان که بدانچه به سوی تو فرودآمده، و به آنچه پیش از تو نازل شده است، ایمان میآورند؛ و به آخرت یقین دارند. آنهایند که از هدایتی از جانب پروردگارشان برخوردارند و آنها همان رستگارانند".

 

اگر میخواهید که جزء متقین باشید


1- به غیب و نادیده ایمان داشته باشید "ایمان به خداوند ـ فرشتگان ـ قیامت ـ بهشت و دوزخ".

2- نماز را درست و به موقع بخوانید "بدون ریا و سستی".

3- و از آنچه که خداوند به شما اعطا کرده است خرج کنید، انفاق کنید، زکات دهید "زکات سلامتی جسم (روزه) زکات مال و فراموش نکردن مستمندان".

4- و ایمان داشته باشید به محمد - صلى الله علیه وسلم - و قرآن و پیامبران و کتابهای آسمانی قبل از آن "نوح، ابراهیم، موسی، عیسی - علیه السلام - و ...زبور، صحف، تورات و انجیل" پس شما از طرف خداوند هدایت شدهاید و به حقیقت شما رستگار هستید.

{لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآَتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ,خ#ح !$،،9$#ur وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآَتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ } ... (بقره / 177)

"نیکوکاری آن نیست که روی خود را به سوی مشرق و [یا] مغرب بگردانید، بلکه نیکی آن است که کسی به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب [آسمانی] و پیامبران ایمان آورد، و مال [خود] را با وجود داشتنش، به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و گدایان و در [راه آزاد کردن] بندگان بدهد، و نماز را برپای دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند؛ و در سختی و زیان، و به هنگام جنگ شکیبایانند؛ آنان کسانی که راست گفتهاند، و آنان همان پرهیزگارانند".

 

  • saeed qasemi

خداوند متعال در قرآن کریم ـ کتابى که خود حافظ اوست(1) و بدون هیچ تغییرى تا قیامت باقى است ـ با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات, آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است.

خداوند متعال مى فرماید: (انک لعلى خلق عظیم); (2) اى پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى.

نیز مى فرماید: (محمد رسول الله و الذین معه اشداو على الکفار رحمإ بینهم. ) (3) محمد( ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.

محققان، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد(ص) سخن گفته اند. اما ائمه (علیهم السلام) با نگاهى ژرف و دقیق سیماى آن شخصیت بى نظیر و دریکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته, به معرفى زندگى, مبارزات و آموزه هاى آن حضرت پرداختند. دراین نوشتار برآنیم تا گوشه هایى از زندگى وشخصیت حضرت محمد(ص) رااز نگاه امام صادق( علیه السلام ) به تماشا بنشینیم.

 

تولد نور


امام صادق(علیه السلام) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید (4)

نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) فرمود: (اى محمد! قبل از این که آسمان ها, زمین, عرش و دریا را خلق کنم. نور تو و على را آفریدم...). (5)

ثقه الاسلام کلینى(ره ) مى نویسد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: (هنگام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه( مادر گرامى پیامبر) بود. 

یکى از آن دوبه دیگرى گفت: آیا مى بینى آنچه را من مى بینم؟

دیگرى گفت: چه مى بینى؟

او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق و مغرب را فرا گرفته است!

در همین حال, ابوطالب(علیه السلام) وارد شد و به آن ها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به او گفت.

ابوطالب به او گفت: مى خواهى بشارتى به تو بدهم؟

او گفت: آرى.

ابو طالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد خواهد بود (6)

 

  • saeed qasemi

حضرت علی (علیه السلام) که خود «قرآن ناطق الهی»(۱) است ویژگی های قرآن کریم را اینگونه بیان می فرماید:

1 – قرآن بهترین قصه ها:

«احسنوا تلاوة القرآن فانّه انفع القصص»(2)

نیکو کنید تلاوت قرآن را که آن سودمندترین داستانها است.

2 – قرآن دوای دردها:

«و استشفوا به فانّه شفاء الصّدور»(3)

و بدان شفا جوئید که آن شفاى سینه‏ها است.

3 – قرآن نوری خاموشی ناپذیر:

«اتّبعوا النّور الّذى لا یطفأ و الوجه الّذى لا یبلى»(4)

پیروى کنید نورى را که خاموش نشود، و چهره‏اى را که کهنه نشود.

4 – قرآن برترین ذکرها:

«افضل الذّکر القرآن، به تشرح الصّدور و تستنیر السّرائر»(5)

برترین ذکرها قرآن است که به وسیله آن سینه‏ها گشوده شود، و درونها روشنى گیرد.

۵ – قرآن بر طرف کننده تاریکی ها:

«انّ القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق، لا تکشف الظّلمات الّا به»(6)

به راستى که قرآن ظاهرش زیبا و شگفت‏انگیز، و درونش ژرف و عمیق، تاریکی­هاى جهل و نادانى جز بدان برطرف نخواهد شد.

6 – قرآن بهترین هادی و راهنما:

«انّ هذا القرآن هو النّاصح الّذى لا یغشّ، و الهادى الّذى لا یضلّ»(7)

به راستى که این قرآن همان ناصح خیرخواهى است که ناخالصى ندارد، و راهنمایى است که گمراه نکند.

7 – قرآن بهار دل ها:

 «تعلّموا القرآن فانّه ربیع القلوب»(8)

قرآن را یاد بگیرید که به راستى قرآن بهار دلها است.

8 – قرآن شفاعت کننده که شفاعتش پذیرفته می شود:

«شافع مشفّع و قائل مصدّق»(9)

«شفاعت کننده‏اى است که شفاعتش پذیرفته است، و گوینده‏اى است که گفتارش تصدیق شده.

9 – قرآن بیانگر گذشته، حال و آینده:

«فى القرآن نبأ ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم»(10)

خبر و گزارش آنچه پیش از شما و آنچه پس از شما است و حکم آنچه اکنون در میان شما است همه در قرآن است.

10 – قرآن سرچشمه  علوم:

«هو ربیع القلوب و ینابیع العلم»(11)

قرآن بهار دلها و چشمه‏هاى علم و دانش است.

11 – قرآن کتابی فنا ناپذیر:

«لا تفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه و لا تنجلى الشّبهات الّا به»(12)

(قرآن کتابى است که) شگفتی­هایش فانى نگردد، و اسرار نهفته‏اش پایان نپذیرد، و شبهه‏ها جز بدان گشوده نشود.

..................................................................................

پی نوشت ها:

(1) اشاره به این جمله حضرت علی (ع) که فرمودند:

«هَذَا الْقُرْآنُ  إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْنِ.... لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ‏» (نهج البلاغه، (صبحی صالح) خطبه 125، ص 182.

این قرآن، خطّى است نوشته شده که میان دو جلد پنهان است، نیازمند به کسى است که آن را ترجمه کند.

و نیز در روایات این تعبیر آمده:

«هذا کتاب الله الصامت و انا کتاب الله الناطق» (وسائل الشیعه، ج27 ص34).

(2) ترجمه ‏غرر الحکم ‏و درر الکلم (محلاتى)، ج 2، ص 309.

(3) همان.

(4) همان، ص 310 – 309.

(5) همان، ص 310.

(6) همان.

(7) همان.

(8) همان، ص 311 – 310.

(9) همان، ص 311.

(10) همان.

(11) همان، ص 314 - 313.

(12) همان.

برگرفته شده از: ommatwaheda61.blogfa.com

  • saeed qasemi

اَثْل ْ: شوره، گز  اَعْنابْ : انگور ها  بَصَلْ : پیاز  بَقْلْ : تره حَبّ :دانه خَشَبْ : چوب خَمْطْ : میوه درخت اراک، تلخ از هر چیزی اناررُطَبْ : خرمای تازه رُمّانْ : انار زَقُّومْ : درختی است در جهنمزَنْجَبیل : بیخ نباتی (ریشه نباتی) سُنْبُلَة : خوشه گندم شَجَرْ :درخت ضَرِیعْ : خار خشک زهر دار طَلْحْ : درخت موز عَدَسْ : یکی از حبوبات عُرْجُونْ : چوب خوشه خرما طَلْعْ : شکوفه درخت خرماعَصْفْ : برگ خشک فاکَهِة : میوه فُوْم : سیر قِطْمیرْ : پوسته درخت خرما قِنْوْ : خوشه خرما مَعْرُوشاتْ : درختانی که سقفی و عرشی می خواهند. نَباتْ : روئیدنی ها نَجْمْ : گیاه بی ساقهنَخْل : درخت خرما نَقیرْ : شکاف هسته خرما نَوی : هسته خرماهَشیمْ : گیاه خشک نرم شده وَرَقَه : برگ درخت یَقْطینْ : کدو (بوته کدو)

  • saeed qasemi

خداوند در قرآن کریم «سه چیز» را به عنوان مایه­ی آرامش، معرفی می فرماید که عبارتند از:


 تاریکى شب


«وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً»

و شب را مایه آرامش قرار داده است.

«این موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنایى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن مى‏شود، و تمام سلول­ها آماده فعالیت مى‏گردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور چندان آرامبخش نیست، ولى هر قدر محیط تاریک بوده باشد خواب عمیق­تر و آرامبخش‏تر است، زیرا درتاریکى خون متوجه درون بدن مى‏گردد و به طور کلى سلول­ها در یک آرامى و استراحت فرو مى‏روند، به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب به خواب فرو مى‏روند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع مى‏کنند، به عکس دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى‏مانند، و روز را تا مدت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى‏روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى‏دهند.»


همسر


«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»

و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.

«این آرامش از اینجا ناشى مى‏شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى و نشاط و پرورش یکدیگر مى‏باشند بطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است، و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد.  و از اینجا مى‏توان نتیجه گرفت آنها که، پشت پا به این سنت الهى مى‏زنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده. به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى. بیماری­هایى که به خاطر ترک ازدواج براى جسم انسان پیش مى‏آید قابل انکار نیست. همچنین عدم تعادل روحى و ناآرامی­هاى روانى که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است. هنگامى که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى‏گذارد شخصیت تازه‏اى در خود مى‏یابد، و احساس مسئولیت بیشترى مى‏کند و این است معنى احساس آرامش در سایه ازدواج.»


خانه های مسکونی


«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً»

و خدا برای شما از خانه های تان محل سکونت (و آرامش) قرار داد.

  • saeed qasemi

خداوند در قرآن کریم نشانه های مؤمنان را اینگونه بیان می فرماید:

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»

خداوند متعال در ضمن این آیه شریفه به پنج نشانه از نشانه های زنان و مردان مؤمن اشاره نموده و می فرماید:

1- آنها مردم را به نیکی ها دعوت مى‏کنند: (یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).

2- مردم را از زشتی ها و بدی ها و منکرات باز مى‏دارند: (وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ).

3- آنها به عکس منافقان که خدا را فراموش کرده بودند «نماز را بر پا مى‏دارند» و به یاد خدا هستند و با یاد و ذکر او، دل را روشن، و عقل را بیدار و آگاه مى‏دارند: (وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ).

4- آنها بر خلاف منافقان که افرادى ممسک و بخیل هستند بخشى از اموال خویش را در راه خدا، و حمایت خلق خدا، و به بازسازى جامعه، انفاق مى‏نمایند «و زکاة اموال خویش را مى‏پردازند»: (وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ).

5- منافقان فاسقند و سرکش، و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان «اطاعت فرمان خدا و پیامبر او مى‏کنند»:(وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).

  • saeed qasemi

قرآن، کتابی است که محتوای بلند و جامع آن حتی غیر مسلمانان را نیز شگفت زده نموده است به گونه که ماکس منین، شرق شناس معاصر می گوید:

« قرآن تنها یک کتاب دینی نیست، بلکه کتاب اخلاق و اصول سیاست و اجتماع و راهنمای روزمره انسان می باشد.»

اما به راستی قرآن چگونه کتابی است؟

برای یافتن پاسخ، سوال مورد نظر باید به خود قرآن مراجعه کنیم و ببینیم که قرآن خودش را چگونه معرفی نموده است.

وقتی تحقیق را با این رویکرد، آغاز می کنیم، به آیات فراوانی بر می خوریم که قرآن را معرفی نموده اند. که در این قسمت تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1 - «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»

این (قرآن) سخنى است که حقّ را از باطل جدا مى‏کند.

علامه طباطبایى(ره) در ذیل این آیه شریفه مى فرماید:

«قرآن سخنى جدا سازنده بین حق و باطل است... آنچه را قرآن ثابت مى‏کند حق محض است، که شکى در آن نیست، و چون حق است هیچ باطلى نمى‏تواند آن را باطل سازد، و هر باطلى در صدد ابطال آن برآید باطل بدون تردید است.»

2 - «وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذیراً»

و ما قرآن را بحق نازل کردیم و بحق نازل شد و تو را، جز بعنوان بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده، نفرستادیم‏.

«قرآن کتابى است که به حق از ناحیه خداوند نازل شده است و در تمام مسیر ابلاغ چه در آن مرحله که واسطه جبرئیل بوده، و چه در آن مرحله که گیرنده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود، در همه حال آن را از هر نظر حفظ و حراست فرمود و حتّى با گذشت زمان دست هیچ گونه تحریف به دامانش دراز نشده و نخواهد شد، چرا که خدا پاسداریش را بر عهده گرفته است.»

3 - «إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزیزٌ  لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ»

و این کتابى است قطعاً شکست ناپذیر که هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آید چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.

قرآن «کتابى است که که هیچ کس نمى‏تواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابى است بى‏نظیر، منطقش محکم و گویا، استدلالاتش قوى و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشه‏دار و پر مایه، و احکام و دستوراتش هماهنگ با نیازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى.

(آیه 42) سپس به توصیف مهم و گویایى در باره عظمت این کتاب آسمانى پرداخته، مى‏گوید: «هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمى‏آید. (لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ).

یعنى نه تناقضى در مفاهیم آن است.

نه چیزى از کتب و علوم پیشین بر ضد آن مى‏باشد، و نه اکتشافات علمى آینده با آن مخالفت خواهد داشت.

نه کسى مى‏تواند حقایق آن را ابطال کند، و نه در آینده منسوخ مى‏گردد.

نه در معارف و قوانین و اندرزها و خبرهایش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا کشف مى‏شود.

نه آیه و حتى کلمه‏اى از آن کم شده، و نه چیزى بر آن افزون مى‏شود، و به تعبیر دیگر دست تحریف کنندگان از دامان بلندش کوتاه بوده و هست.»

۴ - «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ»

(قرآن) کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد.

اینکه در قرآن کریم هیچ گونه شک و تردیدی راه ندارد « این یک ادعا نیست بلکه منظور این است که محتواى قرآن آن چنان است که خود شهادت بر حقانیت خویش مى‏دهد، و "همچون طبله عطار است خاموش و هنرنماى" و به تعبیر دیگر: آن چنان آثار صدق و عظمت و انسجام و استحکام و عمق معانى و شیرینى  و فصاحت لغات و تعبیرات در آن نمایان است که هر گونه وسوسه و شک را از خود دور مى‏کند، و مصداق "آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است" مى‏باشد. جالب اینکه گذشت زمان نه تنها طراوت آن را نمى‏کاهد، بلکه با پیشرفت علوم و برداشته شدن پرده از روى اسرار کائنات حقائق قرآن روشنتر مى‏گردد، و هر قدر علم به سوى تکامل پیش مى‏رود درخشش این آیات بیشتر مى‏شود.»

  • saeed qasemi

به رغم اینکه از نزول قرآن کریم بیش از چهارده قرن می گذرد اما باید اذعان نمود که بسیاری از مطالب قرآن در پرتو گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش بشری قابل فهم و درک می­باشد.

در قرون گذشته که علم و دانش بشر به آن رشد چشمگیر نرسیده بود، فهم و درک بسیاری از مطالب قرآن در هاله­ی از ابهام قرار داشت؛ اما هرچه علم و دانش بشر گسترده­تر و دامنه فهم و آگاهی او عمیق­تر می­گردد، زمینه­ی مناسب­تری برای فهم درست آیات الهی مهیا می­شود.

قرآن کریم به عنوان معجزه جاوید پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم) از اعجازهای مختلفی برخوردار می­باشد که یکی از آنها اعجاز علمی است. به گونه ی که  این کتاب آسمانی 1400 سال پیش مطالب علمی را بیان فرموده است که علم بشر تازه به آن­ها دست یافته است. که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم


حرکت زمین


بدون شک گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش بشری در تفسیر و تفهیم بهتر و دقیق تر آیات الهی نقش به سزایی ایفا می نماید؛ چرا که بسیاری از آیات قرآن مجید، فقط با گذشت زمان قابل فهم و درک می باشد.

به عنوان نمونه برخی از آیات قرآن بیانگر مطالب علمی می باشد که بشر تازه آنها را کشف نموده است که یکی از این اعجاز علمی، اشاره قرآن به حرکت زمین است:

«وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ» 

کوه‏ها را مى‏بینى و آنها را ساکن و جامد مى‏پندارى در حالى که مانند ابر در حرکتند این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده او از کارهایى که شما انجام مى‏دهید آگاه است.

بشر در طول سالیان متمادی فکر می کرد که زمین ساکن و بی حرکت است و این خورشید و ستارگان است که به دور زمین در گردشند. تا اینکه در پرتو  توسعه و پیشرفت علم و دانش  نخستین بار «کوپرنیک ثابت کرد (که) خورشید در مرکز دستگاه ستار ه­ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند» و بعدها گالیله نیز نظریه کوپرنیک را مورد تایید قرار داده و «آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است.»

این در حالی بود که « قرآن مجید حدود یک هزار سال قبل از آنها، پرده از روى این حقیقت برداشت، و حرکت زمین را به صورت فوق به عنوان یک نشانه توحید مطرح ساخت.»


 زوجیت گیاهان


«أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»

«مگر در زمین ننگریسته اند که چه قدر در آن از هرگونه جفت های زیبا رویانیده ایم؟»   

«در اینجا تعبیر به« زوج» در مورد گیاهان قابل دقت است، گرچه غالب مفسران زوج را به معنى نوع و صنف، و ازواج را به معنى انواع و اصناف گرفته‏اند، ولى چه مانعى دارد که زوج را به معنى معروفش که قبل از هر معنى دیگر به ذهن مى‏آید بگیریم و اشاره به زوجیت در جهان گیاهان باشد؟! در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضى از گیاهان داراى نوع نر و نوع ماده است، و براى بارور ساختن گیاهان از طریق تلقیح استفاده مى‏کردند این مساله در مورد درختان نخل کاملا شناخته شده بود، ولى نخستین بار« لینه» دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدى، در اواسط قرن 18 میلادى، موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیاى گیاهان تقریبا یک قانون عمومى است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور مى‏شوند و سپس میوه مى‏دهند.

ولى قرآن مجید قرن­ها قبل از این دانشمند کرارا در آیات مختلف به زوجیت در جهان گیاهان اشاره کرده (در آیات مورد بحث، و در سوره رعد آیه 4، و لقمان آیه 10 و سوره ق آیه 7) و این خود یکى از معجزات علمى قرآن است.»


 جاذبه زمین


«خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»

(او) آسمان ها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه هایی افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هرگونه جنبنده ای روی آن منتشر ساخت و از آسمان آبی نازل ردیم و به وسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفت های گیاهان پر ارزش رویانیدیم.

 

«" عمد" (بر وزن قمر) جمع "عمود" به معنى ستون است، و مقید ساختن آن به " ترونها"، دلیل بر این است که آسمان ستونهاى مرئى ندارد، مفهوم این سخن آنست که ستونهایى دارد اما غیر قابل رؤیت نیست، و چنان که پیش از این هم در تفسیر سوره رعد گفته‏ایم، این تعبیر اشاره لطیفى است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونى بسیار نیرومند اما نامرئى کرات آسمانى را در جاى خود نگه داشته.


  کمبود اکسیژن در ارتفاع


«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»

آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد و آن کس را که به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آن چنان تنگ می کند که گویا می خواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد.

«تشبیه اینگونه افراد به کسى که مى‏خواهد به آسمان بالا رود از این نظر است که صعود به آسمان کار فوق العاده مشکلى است، و پذیرش حق براى آنها نیز چنین است.

امروز ثابت شده که هواى اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است، اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم هوا رقیقتر و میزان اکسیژن آن کمتر مى‏شود به حدى که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن) حرکت کنیم تنفس کردن براى ما هر لحظه مشکل و مشکلتر مى‏شود و اگر به پیشروى ادامه دهیم تنگى نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشى ما مى‏گردد، بیان  این تشبیه در آن روز که هنوز این واقعیت علمى به ثبوت نرسیده بود در حقیقت از معجزات علمى قرآن محسوب مى‏گردد.

  • saeed qasemi