تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

إِنَّ هَـٰذِهِ تَذْکِرَةٌ ۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿المزمل آیه ١٩﴾
این هشدار و تذکرى است، پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمیگزیند!

مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت فومنی میفرمایند:

قرآن،انسان را به غایت کمال انسانی می رساند،ما قدردان قرآن و عدیل آن ،اهل بیت علیهم السلام نیستیم.

کسی آشنا به قرآن است که زیادتر در آن تدبر کند.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند و یارانش گرد او حلقه زده بودند و گرم صحبت بودند. در این میان پیامبر از آنان پرسید: کدام یک از شما همه روزها روزه می گیرد؟


سلمان که در آن میان نشسته بود جواب داد: من یا رسول الله! دوباره حضرت سؤال کرد: کدام یک از شما شبها را بیدار است و به عبادت می پردازد؟


باز هم کسی جواب نداد و تنها سلمان عرض کرد: من یا رسول الله!


حضرت سؤال سومی پرسید که کدام یک از شما هر روز یک ختم قرآن می کند؟

  • علیرضا روحانی

نکته سوم

 ربیع بن خُثیم- همین خواجه ربیع که مقبره او در مشهد است و مردم به زیارت او می‏روند- از زهّاد و عبّاد و از شیعیان امیرالمؤمنین است اما یک شیعه کم‏بصیرتی، خیلی عابد بود اما کم بصیرت. با یک عده‏ای می‏آمدند خدمت امیرالمؤمنین: «یا امیرَالْمُؤْمِنینَ! انّا شَککنا فی هذَا الْقِتالِ» حقیقت این است که ما شک داریم با اینها بجنگیم. از طرفی هم نمی‏خواهیم از تو جدا بشویم، به ما یک مأموریت دیگری غیر از جنگیدن با اینها بده. این بود که امیرالمؤمنین به او مأموریت یک سرحد را داد. گفت بسیار خوب، آنجا با کافران می‏جنگیم خیالمان راحت است، ولی اینجا با مسلمین باید بجنگیم، شک داریم و در دل ما وسوسه است. مردی مثل ربیع بن خثیم چنین می‏گوید.

افراد دیگری حتی مثل هاشم بن عتبة بن مرقال در رکاب علی بودند ولی دستشان می‏لرزید.

البته در این میان مردمی هم بودند با بصیرت کامل. در رأس آنها جناب عمار بن یاسر بود. عمار می‏جنگید و می‏گفت دیروز بر تنزیل قرآن جنگیدیم امروز بر تأویل قرآن می‏جنگیم. وقتی که پرچم معاویه با شعارهای ظاهری قرآن نمایان شد، عمار گفت شهادت می‏دهم که میان این پرچمها و پرچمهایی که در بدر و احد با آنها جنگیدیم هیچ تفاوتی نیست. این مرد وزنه‏ای بود در سپاه امیرالمؤمنین. وقتی که عمار شهید شد عده‏ای بیشتر ایمان پیدا کردند چون عمار کسی بود که همه روایتی را درباره او می‏دانستند و این روایت میان همه اصحاب پیغمبر و تابعین و مردم کوفه و شام متواتر بود. در روزی که مسجد مدینه را می‏ساختند و پیغمبر اکرم تازه به مدینه آمده بودند و عمار تازه از مکه آمده بود، عمار به سبب آن شوق و شور و ایمانی که داشت در سنگ‏کشی برای بالا بردن دیوار مسجد دو برابر دیگران سنگ برمی‏داشت. عرق کرده و خسته بود و در عین حال شعار می‏داد و شعر می‏خواند و می‏آمد. پیغمبر اکرم نگاهی به او کردند و تبسمی نمودند، بعد فرمودند: وَیحَک یا عَمّارُ تَقْتُلُک الْفِئَةُ الْباغِیةُخوشا به حال تو ای عمار که گروه سرکش تو را می‏کشند...

  • علیرضا روحانی

شکوه پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم) از بی توجهی برخی ها به قرآن:

امروز در حین مطالعه به آیه ی از قرآن کریم برخوردم که بیانگر شکایت پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم) از مهجوریت قرآن کریم می باشد. به طور قطع هر کسی این آیه را قرائت نماید سخت متأثر خواهد شد.

«وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»[1]: پیامبر به پیشگاه خدا عرضه داشت: «پروردگارا! این قوم من قرآن را ترک گفتند و از آن دورى جستند.»[2]

در حدیثی پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم) «قرآن» را یکی از غریبان چهارگانه ی دنیا معرفی کرده و می فرماید:

«الغرباء فی الدنیا أربعة: قرآن فی جوف ظالم، و مسجد فی نادی قوم لا یصلی فیه و مصحف فی بیت لا یقرأ فیه، و رجل صالح مع قوم سوء»[3]

غریبان در دنیا چهار نفرند، قرآنی که در اندرون ستمگر باشد، مسجدی که در منطقه ای باشد که مردم در آن نماز نخوانند، قرآنی که در خانه ای باشد که خوانده نشود و مرد صالحی که در میان مردمان بد به سر می برد.

به راستی دوستان عزیز به نظر شما چه اموری موجب فاصله افتادن میان  قرآن و مسلمین می شود؟

کمی به خود فکر کنیم، نکند ما هم جزء آن دسته از افرادی باشیم که به قرآن بی توجهی می کنیم؟


[1] . فرقان 30.

[2] . تفسیر نمونه، ج 15، ص 76.

[3] . میزان الحکمه، شماره 16517.

برگرفته شده از: http://ommatwaheda61.blogfa.com

  • saeed qasemi