تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

إِنَّ هَـٰذِهِ تَذْکِرَةٌ ۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿المزمل آیه ١٩﴾
این هشدار و تذکرى است، پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمیگزیند!

مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت فومنی میفرمایند:

قرآن،انسان را به غایت کمال انسانی می رساند،ما قدردان قرآن و عدیل آن ،اهل بیت علیهم السلام نیستیم.

کسی آشنا به قرآن است که زیادتر در آن تدبر کند.

۱۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

حضرت علی (علیه السلام) که خود «قرآن ناطق الهی»(۱) است ویژگی های قرآن کریم را اینگونه بیان می فرماید:

1 – قرآن بهترین قصه ها:

«احسنوا تلاوة القرآن فانّه انفع القصص»(2)

نیکو کنید تلاوت قرآن را که آن سودمندترین داستانها است.

2 – قرآن دوای دردها:

«و استشفوا به فانّه شفاء الصّدور»(3)

و بدان شفا جوئید که آن شفاى سینه‏ها است.

3 – قرآن نوری خاموشی ناپذیر:

«اتّبعوا النّور الّذى لا یطفأ و الوجه الّذى لا یبلى»(4)

پیروى کنید نورى را که خاموش نشود، و چهره‏اى را که کهنه نشود.

4 – قرآن برترین ذکرها:

«افضل الذّکر القرآن، به تشرح الصّدور و تستنیر السّرائر»(5)

برترین ذکرها قرآن است که به وسیله آن سینه‏ها گشوده شود، و درونها روشنى گیرد.

۵ – قرآن بر طرف کننده تاریکی ها:

«انّ القرآن ظاهره انیق و باطنه عمیق، لا تکشف الظّلمات الّا به»(6)

به راستى که قرآن ظاهرش زیبا و شگفت‏انگیز، و درونش ژرف و عمیق، تاریکی­هاى جهل و نادانى جز بدان برطرف نخواهد شد.

6 – قرآن بهترین هادی و راهنما:

«انّ هذا القرآن هو النّاصح الّذى لا یغشّ، و الهادى الّذى لا یضلّ»(7)

به راستى که این قرآن همان ناصح خیرخواهى است که ناخالصى ندارد، و راهنمایى است که گمراه نکند.

7 – قرآن بهار دل ها:

 «تعلّموا القرآن فانّه ربیع القلوب»(8)

قرآن را یاد بگیرید که به راستى قرآن بهار دلها است.

8 – قرآن شفاعت کننده که شفاعتش پذیرفته می شود:

«شافع مشفّع و قائل مصدّق»(9)

«شفاعت کننده‏اى است که شفاعتش پذیرفته است، و گوینده‏اى است که گفتارش تصدیق شده.

9 – قرآن بیانگر گذشته، حال و آینده:

«فى القرآن نبأ ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم»(10)

خبر و گزارش آنچه پیش از شما و آنچه پس از شما است و حکم آنچه اکنون در میان شما است همه در قرآن است.

10 – قرآن سرچشمه  علوم:

«هو ربیع القلوب و ینابیع العلم»(11)

قرآن بهار دلها و چشمه‏هاى علم و دانش است.

11 – قرآن کتابی فنا ناپذیر:

«لا تفنى عجائبه و لا تنقضى غرائبه و لا تنجلى الشّبهات الّا به»(12)

(قرآن کتابى است که) شگفتی­هایش فانى نگردد، و اسرار نهفته‏اش پایان نپذیرد، و شبهه‏ها جز بدان گشوده نشود.

..................................................................................

پی نوشت ها:

(1) اشاره به این جمله حضرت علی (ع) که فرمودند:

«هَذَا الْقُرْآنُ  إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَیْنَ الدَّفَّتَیْنِ.... لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ‏» (نهج البلاغه، (صبحی صالح) خطبه 125، ص 182.

این قرآن، خطّى است نوشته شده که میان دو جلد پنهان است، نیازمند به کسى است که آن را ترجمه کند.

و نیز در روایات این تعبیر آمده:

«هذا کتاب الله الصامت و انا کتاب الله الناطق» (وسائل الشیعه، ج27 ص34).

(2) ترجمه ‏غرر الحکم ‏و درر الکلم (محلاتى)، ج 2، ص 309.

(3) همان.

(4) همان، ص 310 – 309.

(5) همان، ص 310.

(6) همان.

(7) همان.

(8) همان، ص 311 – 310.

(9) همان، ص 311.

(10) همان.

(11) همان، ص 314 - 313.

(12) همان.

برگرفته شده از: ommatwaheda61.blogfa.com

  • saeed qasemi

اَثْل ْ: شوره، گز  اَعْنابْ : انگور ها  بَصَلْ : پیاز  بَقْلْ : تره حَبّ :دانه خَشَبْ : چوب خَمْطْ : میوه درخت اراک، تلخ از هر چیزی اناررُطَبْ : خرمای تازه رُمّانْ : انار زَقُّومْ : درختی است در جهنمزَنْجَبیل : بیخ نباتی (ریشه نباتی) سُنْبُلَة : خوشه گندم شَجَرْ :درخت ضَرِیعْ : خار خشک زهر دار طَلْحْ : درخت موز عَدَسْ : یکی از حبوبات عُرْجُونْ : چوب خوشه خرما طَلْعْ : شکوفه درخت خرماعَصْفْ : برگ خشک فاکَهِة : میوه فُوْم : سیر قِطْمیرْ : پوسته درخت خرما قِنْوْ : خوشه خرما مَعْرُوشاتْ : درختانی که سقفی و عرشی می خواهند. نَباتْ : روئیدنی ها نَجْمْ : گیاه بی ساقهنَخْل : درخت خرما نَقیرْ : شکاف هسته خرما نَوی : هسته خرماهَشیمْ : گیاه خشک نرم شده وَرَقَه : برگ درخت یَقْطینْ : کدو (بوته کدو)

  • saeed qasemi

خداوند در قرآن کریم «سه چیز» را به عنوان مایه­ی آرامش، معرفی می فرماید که عبارتند از:


 تاریکى شب


«وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً»

و شب را مایه آرامش قرار داده است.

«این موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنایى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن مى‏شود، و تمام سلول­ها آماده فعالیت مى‏گردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور چندان آرامبخش نیست، ولى هر قدر محیط تاریک بوده باشد خواب عمیق­تر و آرامبخش‏تر است، زیرا درتاریکى خون متوجه درون بدن مى‏گردد و به طور کلى سلول­ها در یک آرامى و استراحت فرو مى‏روند، به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب به خواب فرو مى‏روند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع مى‏کنند، به عکس دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى‏مانند، و روز را تا مدت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى‏روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى‏دهند.»


همسر


«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها»

و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.

«این آرامش از اینجا ناشى مى‏شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى و نشاط و پرورش یکدیگر مى‏باشند بطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است، و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد.  و از اینجا مى‏توان نتیجه گرفت آنها که، پشت پا به این سنت الهى مى‏زنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده. به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى. بیماری­هایى که به خاطر ترک ازدواج براى جسم انسان پیش مى‏آید قابل انکار نیست. همچنین عدم تعادل روحى و ناآرامی­هاى روانى که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است. هنگامى که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى‏گذارد شخصیت تازه‏اى در خود مى‏یابد، و احساس مسئولیت بیشترى مى‏کند و این است معنى احساس آرامش در سایه ازدواج.»


خانه های مسکونی


«وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً»

و خدا برای شما از خانه های تان محل سکونت (و آرامش) قرار داد.

  • saeed qasemi

خداوند در قرآن کریم نشانه های مؤمنان را اینگونه بیان می فرماید:

«وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ»

خداوند متعال در ضمن این آیه شریفه به پنج نشانه از نشانه های زنان و مردان مؤمن اشاره نموده و می فرماید:

1- آنها مردم را به نیکی ها دعوت مى‏کنند: (یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ).

2- مردم را از زشتی ها و بدی ها و منکرات باز مى‏دارند: (وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ).

3- آنها به عکس منافقان که خدا را فراموش کرده بودند «نماز را بر پا مى‏دارند» و به یاد خدا هستند و با یاد و ذکر او، دل را روشن، و عقل را بیدار و آگاه مى‏دارند: (وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ).

4- آنها بر خلاف منافقان که افرادى ممسک و بخیل هستند بخشى از اموال خویش را در راه خدا، و حمایت خلق خدا، و به بازسازى جامعه، انفاق مى‏نمایند «و زکاة اموال خویش را مى‏پردازند»: (وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ).

5- منافقان فاسقند و سرکش، و خارج از تحت فرمان حق، اما مؤمنان «اطاعت فرمان خدا و پیامبر او مى‏کنند»:(وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ).

  • saeed qasemi

قرآن، کتابی است که محتوای بلند و جامع آن حتی غیر مسلمانان را نیز شگفت زده نموده است به گونه که ماکس منین، شرق شناس معاصر می گوید:

« قرآن تنها یک کتاب دینی نیست، بلکه کتاب اخلاق و اصول سیاست و اجتماع و راهنمای روزمره انسان می باشد.»

اما به راستی قرآن چگونه کتابی است؟

برای یافتن پاسخ، سوال مورد نظر باید به خود قرآن مراجعه کنیم و ببینیم که قرآن خودش را چگونه معرفی نموده است.

وقتی تحقیق را با این رویکرد، آغاز می کنیم، به آیات فراوانی بر می خوریم که قرآن را معرفی نموده اند. که در این قسمت تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1 - «إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ وَ ما هُوَ بِالْهَزْلِ»

این (قرآن) سخنى است که حقّ را از باطل جدا مى‏کند.

علامه طباطبایى(ره) در ذیل این آیه شریفه مى فرماید:

«قرآن سخنى جدا سازنده بین حق و باطل است... آنچه را قرآن ثابت مى‏کند حق محض است، که شکى در آن نیست، و چون حق است هیچ باطلى نمى‏تواند آن را باطل سازد، و هر باطلى در صدد ابطال آن برآید باطل بدون تردید است.»

2 - «وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذیراً»

و ما قرآن را بحق نازل کردیم و بحق نازل شد و تو را، جز بعنوان بشارت‏دهنده و بیم‏دهنده، نفرستادیم‏.

«قرآن کتابى است که به حق از ناحیه خداوند نازل شده است و در تمام مسیر ابلاغ چه در آن مرحله که واسطه جبرئیل بوده، و چه در آن مرحله که گیرنده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود، در همه حال آن را از هر نظر حفظ و حراست فرمود و حتّى با گذشت زمان دست هیچ گونه تحریف به دامانش دراز نشده و نخواهد شد، چرا که خدا پاسداریش را بر عهده گرفته است.»

3 - «إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزیزٌ  لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزیلٌ مِنْ حَکیمٍ حَمیدٍ»

و این کتابى است قطعاً شکست ناپذیر که هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آید چرا که از سوى خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.

قرآن «کتابى است که که هیچ کس نمى‏تواند همانند آن را بیاورد و بر آن غلبه کند، کتابى است بى‏نظیر، منطقش محکم و گویا، استدلالاتش قوى و نیرومند، تعبیراتش منسجم و عمیق، تعلیماتش ریشه‏دار و پر مایه، و احکام و دستوراتش هماهنگ با نیازهاى واقعى انسانها در تمام ابعاد زندگى.

(آیه 42) سپس به توصیف مهم و گویایى در باره عظمت این کتاب آسمانى پرداخته، مى‏گوید: «هیچ گونه باطلى، نه از پیش رو، نه از پشت سر، به سراغ قرآن نمى‏آید. (لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ).

یعنى نه تناقضى در مفاهیم آن است.

نه چیزى از کتب و علوم پیشین بر ضد آن مى‏باشد، و نه اکتشافات علمى آینده با آن مخالفت خواهد داشت.

نه کسى مى‏تواند حقایق آن را ابطال کند، و نه در آینده منسوخ مى‏گردد.

نه در معارف و قوانین و اندرزها و خبرهایش خلافى وجود دارد و نه خلافى بعدا کشف مى‏شود.

نه آیه و حتى کلمه‏اى از آن کم شده، و نه چیزى بر آن افزون مى‏شود، و به تعبیر دیگر دست تحریف کنندگان از دامان بلندش کوتاه بوده و هست.»

۴ - «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ»

(قرآن) کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد.

اینکه در قرآن کریم هیچ گونه شک و تردیدی راه ندارد « این یک ادعا نیست بلکه منظور این است که محتواى قرآن آن چنان است که خود شهادت بر حقانیت خویش مى‏دهد، و "همچون طبله عطار است خاموش و هنرنماى" و به تعبیر دیگر: آن چنان آثار صدق و عظمت و انسجام و استحکام و عمق معانى و شیرینى  و فصاحت لغات و تعبیرات در آن نمایان است که هر گونه وسوسه و شک را از خود دور مى‏کند، و مصداق "آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است" مى‏باشد. جالب اینکه گذشت زمان نه تنها طراوت آن را نمى‏کاهد، بلکه با پیشرفت علوم و برداشته شدن پرده از روى اسرار کائنات حقائق قرآن روشنتر مى‏گردد، و هر قدر علم به سوى تکامل پیش مى‏رود درخشش این آیات بیشتر مى‏شود.»

  • saeed qasemi

به رغم اینکه از نزول قرآن کریم بیش از چهارده قرن می گذرد اما باید اذعان نمود که بسیاری از مطالب قرآن در پرتو گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش بشری قابل فهم و درک می­باشد.

در قرون گذشته که علم و دانش بشر به آن رشد چشمگیر نرسیده بود، فهم و درک بسیاری از مطالب قرآن در هاله­ی از ابهام قرار داشت؛ اما هرچه علم و دانش بشر گسترده­تر و دامنه فهم و آگاهی او عمیق­تر می­گردد، زمینه­ی مناسب­تری برای فهم درست آیات الهی مهیا می­شود.

قرآن کریم به عنوان معجزه جاوید پیامبر اعظم(صلی الله علیه و آله وسلم) از اعجازهای مختلفی برخوردار می­باشد که یکی از آنها اعجاز علمی است. به گونه ی که  این کتاب آسمانی 1400 سال پیش مطالب علمی را بیان فرموده است که علم بشر تازه به آن­ها دست یافته است. که به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می کنیم


حرکت زمین


بدون شک گذشت زمان و پیشرفت علم و دانش بشری در تفسیر و تفهیم بهتر و دقیق تر آیات الهی نقش به سزایی ایفا می نماید؛ چرا که بسیاری از آیات قرآن مجید، فقط با گذشت زمان قابل فهم و درک می باشد.

به عنوان نمونه برخی از آیات قرآن بیانگر مطالب علمی می باشد که بشر تازه آنها را کشف نموده است که یکی از این اعجاز علمی، اشاره قرآن به حرکت زمین است:

«وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ» 

کوه‏ها را مى‏بینى و آنها را ساکن و جامد مى‏پندارى در حالى که مانند ابر در حرکتند این صنع و آفرینش خداوندى است که همه چیز را متقن آفریده او از کارهایى که شما انجام مى‏دهید آگاه است.

بشر در طول سالیان متمادی فکر می کرد که زمین ساکن و بی حرکت است و این خورشید و ستارگان است که به دور زمین در گردشند. تا اینکه در پرتو  توسعه و پیشرفت علم و دانش  نخستین بار «کوپرنیک ثابت کرد (که) خورشید در مرکز دستگاه ستار ه­ای ما نیست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند» و بعدها گالیله نیز نظریه کوپرنیک را مورد تایید قرار داده و «آشکارا اعلام داشت که این فرضیه صحت دارد و او با آن موافق است.»

این در حالی بود که « قرآن مجید حدود یک هزار سال قبل از آنها، پرده از روى این حقیقت برداشت، و حرکت زمین را به صورت فوق به عنوان یک نشانه توحید مطرح ساخت.»


 زوجیت گیاهان


«أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»

«مگر در زمین ننگریسته اند که چه قدر در آن از هرگونه جفت های زیبا رویانیده ایم؟»   

«در اینجا تعبیر به« زوج» در مورد گیاهان قابل دقت است، گرچه غالب مفسران زوج را به معنى نوع و صنف، و ازواج را به معنى انواع و اصناف گرفته‏اند، ولى چه مانعى دارد که زوج را به معنى معروفش که قبل از هر معنى دیگر به ذهن مى‏آید بگیریم و اشاره به زوجیت در جهان گیاهان باشد؟! در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضى از گیاهان داراى نوع نر و نوع ماده است، و براى بارور ساختن گیاهان از طریق تلقیح استفاده مى‏کردند این مساله در مورد درختان نخل کاملا شناخته شده بود، ولى نخستین بار« لینه» دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدى، در اواسط قرن 18 میلادى، موفق به کشف این واقعیت شد که مساله زوجیت در دنیاى گیاهان تقریبا یک قانون عمومى است و گیاهان نیز همانند غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور مى‏شوند و سپس میوه مى‏دهند.

ولى قرآن مجید قرن­ها قبل از این دانشمند کرارا در آیات مختلف به زوجیت در جهان گیاهان اشاره کرده (در آیات مورد بحث، و در سوره رعد آیه 4، و لقمان آیه 10 و سوره ق آیه 7) و این خود یکى از معجزات علمى قرآن است.»


 جاذبه زمین


«خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ»

(او) آسمان ها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه هایی افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هرگونه جنبنده ای روی آن منتشر ساخت و از آسمان آبی نازل ردیم و به وسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفت های گیاهان پر ارزش رویانیدیم.

 

«" عمد" (بر وزن قمر) جمع "عمود" به معنى ستون است، و مقید ساختن آن به " ترونها"، دلیل بر این است که آسمان ستونهاى مرئى ندارد، مفهوم این سخن آنست که ستونهایى دارد اما غیر قابل رؤیت نیست، و چنان که پیش از این هم در تفسیر سوره رعد گفته‏ایم، این تعبیر اشاره لطیفى است به قانون جاذبه و دافعه که همچون ستونى بسیار نیرومند اما نامرئى کرات آسمانى را در جاى خود نگه داشته.


  کمبود اکسیژن در ارتفاع


«فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ»

آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد و آن کس را که به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آن چنان تنگ می کند که گویا می خواهد به آسمان بالا برود این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند قرار می دهد.

«تشبیه اینگونه افراد به کسى که مى‏خواهد به آسمان بالا رود از این نظر است که صعود به آسمان کار فوق العاده مشکلى است، و پذیرش حق براى آنها نیز چنین است.

امروز ثابت شده که هواى اطراف کره زمین در نقاط مجاور این کره کاملا فشرده و براى تنفس انسان آماده است، اما هر قدر به طرف بالا حرکت کنیم هوا رقیقتر و میزان اکسیژن آن کمتر مى‏شود به حدى که اگر چند کیلومتر از سطح زمین به طرف بالا (بدون ماسک اکسیژن) حرکت کنیم تنفس کردن براى ما هر لحظه مشکل و مشکلتر مى‏شود و اگر به پیشروى ادامه دهیم تنگى نفس و کمبود اکسیژن سبب بیهوشى ما مى‏گردد، بیان  این تشبیه در آن روز که هنوز این واقعیت علمى به ثبوت نرسیده بود در حقیقت از معجزات علمى قرآن محسوب مى‏گردد.

  • saeed qasemi

درقرآن کریم آیاتی که بر پیامبر اسلام نازل می شد دارای علت و سببی بود که به اذن خداوند توسط فرشتگان برای رسول اکرم(ص) فرستاده می شد که در مجموع به آنها شأن نزول می گویند و سبب نزول آیه الکرسی در سوره بقره احتمالا این بوده که قوم یهود معتقد بودند که خداوند تبارک و تعالی پس از خلقت آفرینش آسمانها و زمین و... خسته شده و برای رفع خستگی روی کرسی نشست که آیه مبارک آیه الکرسی بر رد عقاید منحرف کننده قوم یهود نازل شد.


رسول اکرم(ص) در هنگام خواندن آیه الکرسی تبسم می کردند و می فرمودند: آیه الکرسی گنج بزرگ و رحمانی است که زیر عرش (همان کرسی) به من نازل شد و نیز در روایت آمده است که هنگام نزول آیه الکرسی هزار فرشته تا رسیدن به حضرت رسول اکرم(ص)  این آیه مبارک وعظیم را همراهی می کرد.


آیه الکرسی منشأ خیر و برکتی است که خداوند تبارک و تعالی توسط رسول اکرم(ص) در سوره مبارک بقره به انسان عطا فرموده است  و خداوند می فرماید: این آیه عظیم الشأن و با برکت را به بندگانم هدیه می کنم و به همین دلیل است که پیغمبر عزیز ما به پیروانش توصیه می کند که آیه الکرسی را مورد توجه خاص قرار دهند و تلاوت کنند  تا از منشأ خیر و برکت آن بهره گیرند.


خواندن آیة الکرسی وقت خوابیدن:


حضرت علی (ع)فرمودند:

پیامبر(ص) مرا خواست وفرمود: آنگاه که به بستر خواب رفتی بسیار استغفار کن وصلوات بفرست و زیاد قل هو الله احد(سوره توحید) را بخوان که نور قرآن است و برتو باد به قرائت آیة الکرسی که در هر حرف آن هزار برکت و هزار رحمت است.

  • saeed qasemi

پدیده ی نفاق از خطرناک ترین پدیده­ها به شمار می آید؛ چرا که فرد منافق با نقاب دوستی ظاهر می­گردد و با همین ظاهر آراسته و خیر خواهانه، زهر کینه­ی خویش را بر پیکر امت اسلامی وارد می­سازد.

در خطرناک بودن این پدیده همین بس که پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) بیشتر از آنکه از خطر کفار برای امت خویش نگران باشند، از خطر منافق نگران بودند، چنانکه در این زمینه چنین فرمودند:

«إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً... وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ -  عَالِمِ اللِّسَانِ-  یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ.»

بر امتم از مؤمن و مشرک هراسى ندارم، بلکه هراس من از منافقی است که درونى دو چهره، و زبانى عالمانه دارد، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است.

خداوند متعال در سوره توبه اوصاف منافقان را اینگونه بیان می­فرماید:

«الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ»

1 -  آنها مردم را به «منکرات» تشویق، می­کنند: (یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ).

2 -  از «نیکی ها» باز مى‏دارند (وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ).

3 -  آنها دست دهنده ندارند، بلکه «دستهای شان را مى‏بندند»، نه در راه خدا انفاق مى‏کنند، نه به کمک محرومان مى‏شتابند و نه خویشاوند و آشنا از کمک مالى آنها بهره مى‏گیرند (وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ).

آنها (منافقان) چون ایمان به آخرت و نتائج و پاداش «انفاق» ندارند، در بذل اموال سخت بخیلند، هر چند آنها براى رسیدن به اغراض شوم خود، اموال فراوانى خرج مى‏کنند و یا به عنوان ریاکارى بذل و بخششى دارند، اما هرگز از روى اخلاص و براى خدا دست به چنین کارى نمى‏زنند.

4 -  تمام اعمال و گفتار و رفتارشان نشان مى‏دهد که «آنها خدا را فراموش کرده‏اند» و نیز وضع زندگى آنها نشان مى‏دهد که «خدا هم آنها را از برکات و توفیقات و مواهب خود فراموش نموده» یعنى با آنها معامله فراموشى کرده است و آثار این دو فراموشى در تمام زندگى آنان آشکار است (نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ).

بدیهى است نسبت «نسیان» به خدا به معنى فراموشى واقعى نیست، بلکه کنایه از این است که با آنها معامله شخص فراموشکار مى‏کند، یعنى هیچگونه سهمى از رحمت و توفیق خود براى آنها قائل نمى‏شود.

5 -  منافقان فاسقند و بیرون از دائره اطاعت فرمان خدا (إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ).

  • saeed qasemi

از حضرت على (علیه السلام) نقل شده است که روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود:

به نظر شما امید بخش‏ترین آیه‏ قرآن کدام آیه است؟

بعضى گفتند: آیه «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»

(خداوند هرگز شرک را نمى‏بخشد و پائین‏تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى‏بخشد).

امام فرمود: خوب است، ولى آنچه من مى‏خواهم نیست،

 بعضى گفتند: آیه «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیما»

(هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت).

امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى‏خواهم نیست. بعضى دیگر گفتند: آیه 

«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»

(اى بندگان من که اسراف بر خویشتن کرده‏اید از رحمت خدا مایوس نشوید).

فرمود خوبست اما آنچه مى‏خواهم نیست.

بعضى دیگر گفتند: آیه «و الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ»

(پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى‏دهند یا به خود ستم مى‏کنند به یاد خدا مى‏افتند، از گناهان خویش آمرزش مى‏طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد).

باز امام فرمود: خوبست ولى آنچه مى‏خواهم نیست.

در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه کردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم.

امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود: امید بخش­ترین آیه قرآن این آیه است:

«و اقم الصلاة طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرِینَ»

  • saeed qasemi

به رغم اینکه خانواده، کوچک­ترین نهاد جامعه بشری محسوب می­گردد؛ اما از نظر آموزه­های اسلامی از چنان جایگاه رفیعی برخوردار است که با تشکیل آن نصف دین کامل می­گردد.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در این زمینه می­فرماید:

«من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فی النصف الباقی»

کسی که همسر اختیار کند، نیمی از دین خود را محفوظ داشته و باید مراقب نیم دیگر باشد.

با توجه به اهمیت خانواده، خداوند متعال در سوره بقره رابطه زن و شوهر را در ضمن یک تشبیه منحصر به فرد این چنین بیان می­فرماید:

«هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»

 «آنان لباس شمایند و شما لباس ایشانید.»

حجة الاسلام قرائتی در تشریح نکات و لطایف این تشبیه منحصر به فرد، می گوید:

1 - لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیّت انسان باشد.

2 - لباس مایه‏ى زینت و آرامش است، همسر و فرزند نیز مایه‏ى زینت و آرامش خانواده‏اند.

3 - لباس عیوب انسان را مى‏پوشاند، هر یک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایى‏هاى یکدیگر را بپوشانند.

4 - لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مى‏کند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى مى‏رهاند.

5 - دورى از لباس، مایه‏ى رسوایى است، دورى از ازدواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایى انسان مى‏گردد.

6 - در هواى سرد لباس ضخیم و در هواى گرم لباس نازک استفاده مى‏شود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحى طرف مقابل تنظیم کند اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.

7 - انسان باید لباس خود را از آلودگى حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.

  • saeed qasemi