تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

تذکره وبلاگی با موضوعات قرآن و عترت

تذکره

إِنَّ هَـٰذِهِ تَذْکِرَةٌ ۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِیلًا ﴿المزمل آیه ١٩﴾
این هشدار و تذکرى است، پس هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش برمیگزیند!

مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت فومنی میفرمایند:

قرآن،انسان را به غایت کمال انسانی می رساند،ما قدردان قرآن و عدیل آن ،اهل بیت علیهم السلام نیستیم.

کسی آشنا به قرآن است که زیادتر در آن تدبر کند.

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هدایت قرآن» ثبت شده است

حدیث روزانه

۲۱
بهمن

راوى گوید از امام باقر (علیه السلام) درباره آیه شریفه «فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس تکویر: ۱۵ و ۱۶» سوال کردم. 

«مراد این آیه، مولودى در آخر الزمان است که‌‌ همان مهدى از این خاندان است. او را حیرت و غیبتى هست که در آن گروه‌هایى گمراه شوند و گروه‌هایى دیگر هدایت پذیرند. خوشا به حال تو اگر او را درک کنى و خوشا به حال هر کسى که او را درک کند.»

منبع حدیث:
کمال‌الدین و تمام النعمه ج ۱ باب ۲۹ ص ۳۳۰ 

  • علیرضا روحانی

مقدّمه

«اهل ‏بیت» را در لغت، به ساکنان خانه و کسان آن معنا کرده‏اند(1) و در عرف اهل تسنّن، به خانواده و خویشاوندان پیامبر علیهم ‏السلام گفته مى‏شود.(2) برخى اهل‏بیت النبى علیهم ‏السلام را به همسران، دختران و داماد آن حضرت، على علیه‏السلام معنا کرده‏اند.(3) در اصطلاح شیعه، که برگرفته از روایات است(4)، از اهل‏بیت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دخت گرامى وى، حضرت فاطمه علیهاالسلام و داماد وى حضرت على علیه‏السلام و یازده امام معصوم از نسل آن دو بزرگوار علیهم االسلام اراده مى‏شود. در این مقاله منظور از «اهل‏بیت پیامبر علیهم‏ السلام »، امام على و یازده امام معصوم پس از ایشان است.

قرآن و فهم آن

گرچه قرآن کریم به حسب اوصافى که خود براى خویش ذکر کرده، بیان،(5) تبیان،(6) کتاب مبین،(7) به زبان عربى آشکار(8) و براى پند گرفتن سهل و آسان(9) است، ولى هر اندیشمند بصیرى که اندک آشنایى با قرآن و معارف آن داشته باشد، به خوبى مى‏داند که علوم و معارف قرآن کریم سطوح و مراتب گوناگونى دارند و دلالت آیات کریمه بر آن معارف از لحاظ ظهور و خفا یکسان نیست. دلالت آیات بر بخشى از معارف آشکار و نمایان و فهم آن براى عموم آسان و هر کس با زبان عربى آشنا باشد، بدون نیاز به تفسیر مى‏تواند آن معارف را از قرآن کریم فرا گیرد. اما فهمیدن بخش عمده‏اى از معارف آن براى بسیارى از افراد، هرچند از ادبیات عرب هم بهره وافرى داشته باشند، بدون تفسیر میسّر نیست و فهم و درک آن‏ها از عبارات و الفاظ قرآن وابسته به تفسیر است و همین نیاز موجب شده که در طول تاریخ قرآن، همواره افرادى به تفسیر آن بپردازند و مفسّران زیادى پدید آیند و کتاب‏هاى تفسیرى فراوانى تألیف کنند.
  • saeed qasemi

بی‌تردید قرآن کریم، کلام آسمانی و وحیانی است و اگر انسان بخواهد کلام خدا را بخواند و یا گوش دهد باید تنها سراغ قرآن برود و از سوی دیگر تنها معجزه? ماندگار الهی و حجت خداوند به شمار می‌آید.

بی‌گمان آشنایی و بهره‌مندی کامل و همه جانبه در تمامی عرصه‌های زندگی نیازمند تفسیر و تبیین از سوی قرآن شناسان است. از این رو پیامبر اسلام ـ‌که خود امین وحی و مفسر اصلی آن به شمار می‌آید‌ـ هنگام عزم رحیل در مناسبت‌های مختلف با بیانات گونه‌گون (از جمله حدیث ثقلین)، علی و یازده فرزندش را هم عِدل قرآن و به عنوان دو گوهر گرانبها در میان امت مسلمان معرفی کرد.

قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن نمی‌تواند به غرض و فلسفه وجودی خود دست یازد. ارتباط میان عترت و قرآن دو سویه است، از طرفی قرآن اهل بیت را والاترین انسانها معرفی می‌کند و از سویی آگاه‌ترین انسانها به معارف و حقایق قرآن، اهل بیت«علیهم‌السلام» می‌باشند.

این نوشته که به مناسبت اسم گذاری سال (1379)، به نام مبارک مولا امیر مؤمنان علی(ع) نگاشته شده، قصد دارد گوشه‌هایی از فرمایشان آن حضرت را درباره قرآن مورد بررسی قرار دهد.

پیش از آغاز مطلب یاد‌آوری نکاتی سودمند خواهد بود. 

الف‌ـ آنچه در این نوشته ملاحظه می‌شود در محدوده نهج‌البلاغه است و چون مطالب نهج‌البلاغه زیاد بوده برخی از آنها گزینش شده است.

ب‌ـ تلاش شده در ذیل کلمات آن حضرت گفته‌های شارحان معروف نهج البلاغه همانند ابن ابی الحدید معتزلی، ابن میثم بحرانی، محقق خوئی و علامه جعفری مورد استفاده قرار گیرد.

ج‌ـ افزون بر آدرس فرمایشات آن حضرت بر اساس نهج‌البلاغه در پانوشته از کتاب‌های دیگر نیز آدرس داده شده که از جهت سند و اعتبار، قوت بیشتری داشته باشد.

د‌ـ تمامی مطالب تحت یازده عنوان کلی آمده است:

1. جایگاه اهل بیت«علیهم‌السلام» در قرآن 2. برخی از وظایف ما در رابطه با قرآن 3. قرآن محوری علی(ع) 4. تبیین ویژگی‌های قرآن 5. هشدار نسبت به تحریف قرآن 6. نهی از مناظره با قرآن 7. خداشناسی در قرآن 8. راه مستقیم 9. جامعیت قرآن 10. آثار پیروی از قرآن 11. شِکوه از غربت قرآن.

  • saeed qasemi

نزدیک به یک سوم آیات قرآن مربوط به حوادث و داستانهاى پیشینیان (اقوام و ملل قبل از اسلام) و نیز ماجراهاى عهد نزول مى‏باشد. گرچه ترسیم جهان آخرت نیز در قالب داستان ارائه شده است.

تأکید قرآن بر استفاده از قالب داستانى و مفاهیم بلندى که در این شکل به پیروان خویش ارائه مى‏کند از یک سو و اهمیت روز افزون توجه به ادبیات هنرى در دوران ما از سوى دیگر، زمینه شایسته‏اى را براى تدّبر در غرض خداوند از به کارگیرى این قالب و کارآمدى‏هاى آن، فراهم مى‏کند.

قصص قرآن همه جانبه، ژرف و پُر نکته‏اند و در آنها اهداف والایى نهفته است. گرچه قالب داستانى، خود جاذبه آفرین و دلکش است، اما قرآن به منظور انتقال پیام‏ها و ارائه مفهوم‏هایى از این قالب استفاده کرده است. در واقع قرآن قصّه را در خدمت اهداف دینى و ترویج معارف حقّ قرار داده است.

قرآن سه هدف کلّى از بیان قصه‏ها داشته است.


الف) اهداف شناختى - معرفتى

دین به عنوان منشورى فرهنگى، متکّفل تبیین حقایق و توضیح معارف پیچیده و اسرار آفرینش، براى نظام بخشیدن به اندیشه و خرد، و جهت دادن به رفتار و گرایش‏ها مى‏باشد. گاه معارف غیر محسوس و مجرّد، در قالب داستان‏هاى حسّ برانگیز و تجربه‏هاى عینى گذشتگان، پلى مناسب براى فهم و درک مى‏یابند و از این رو قرآن در قالب تشبیه، تمثیل، قصه‏اى حقیقى و ماجراهاى اقوام و ملل به جهت‏دهى فکرى و تربیت شناختى اقدام نموده است. اینچنین است که هر نکته‏اى که در مسیر هدایت و فهم دینى لازم بوده است در قالب‏هاى قصص قرآنى تبیین و تشریح شده است.

  • saeed qasemi
قرآن کریم انسان را سالک به سوی مقصد ابدی می‌داند: «یا اَیُّهَا الاِنسانُ انّکَ کادِحٌ اِِلی ربِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ»[1]، و سلوک، بدون راه و همراه و خرجی راه و رهبر و راهنما و... نخواهد بود، و تعدد امور یاد شده در راههای اعتباری یا حقیقی مادی و انفکاک آنها از هم رواست، لیکن در راه حقیقی و الهی که راه از درون رهرو، بیرون نیست و سَیْر او در عقیده و اخلاق و اعمال است که همگی از شئون هستی او بشمار آمده و در آینده‌ی نه چندان دور، از حال به ملکه تبدیل شده و از عرض به جوهر تغییریافته، و از عَرَضی به ذاتی درآمده و از بیرون به درون وجود ـ نه مفهوم و ماهیت ـ راه یافته و مقوّم وجودی وی شده و سرانجام در قیامت، صورت ظاهر همتای سیرت باطن شده و هر کسی برابر با سریره‌ی جوهری خویش محشور می‌گردد، متصور نیست یعنی راه و رونده و همراه و خرجی راه و منازل بین راه و پایان راه همه و همه یکی است که خدای سبحان توسط پیامبران معصومش آن را تعلیم و تهذیب می‌نماید، و غیر از ذات اقدس خداوند احدی شایسته‌ی هدایت انسان نخواهد بود، زیرا دیگران بدون هدایت راهنما ذاتاً هدایت شده نخواهند بود، و موجودی که ذاتا هدایت شده نیست و نیازمند به هدایت است توان راهنمائی دیگران ندارد. لیکن خدای سبحان چون ذاتاً هدایت‌گر است و همه کارهای او بدون دستور غیر بر صراط مستقیم می‌باشد «اِنّ رَبِّی عَلی صراطٍ مُستَقیم»[2] حق هدایت دیگران منحصراً از آن اوست: «اَفَمَنْ یَهْدِی اِلَی الَحقِّ اَحَقُّ ان یُتَّبَعَ اَمَّن لا یَهِدَّی اِلّا اَنْ یُهدیْ»[3]، منظور از احقّیّت در این آیه، همانا به نحو تعیین است نه ترجیح، مانند: «اولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولی بِبَعضٍ»[4] زیرا دیگران اصلاً حق هدایت ندارند، چون هر بالعرض باید به بالذّات منتهی گردد، و در این صورت هدایت همان هادی بالذّات است که توسط هادیان بالعرَض عرضه می‌شود، نه هدایت دیگر: «اِنَّ هُدیَ الله هُوَ الْهُدی»[5]. 
  • saeed qasemi

پوشش یکی از شئون انسانی است و این شأن انسان به خصوصیات متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط می شود و می توان گفت که لباس پرچم وجود آدمی است که از اعتقادات و فرهنگ و آداب و رسوم وی سخن می گوید. پیدایش لباس منشأهای گوناگونی دارد، منشأ روانی، امنیتی، اجتماعی، اخلاقی و دینی و به خاطر این منشأها وکاربردهای گوناگون آن به عنوان نعمت از آن یاد می شود که خداوند مثل بقیه نعمت ها به انسان ارزانی داشته و آن را وسیله ای برای پوشش و زیبایی و حفاظت از سرما و گرما و از همه مهم تر، انجام عبادات خداوند قرارداده است.قرآن، مبحث پوشش را در لابلای آیاتی که پیرامون آفرینش انسان اولیه «حضرت آدم» آورده است و آن را به عنوان نعمت الهی از طرف خدا معرفی می کند «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً...» و به خاطر همین اهمیت لباس است که شیطان با وسوسه هایش می خواهد آن را از تن ارزشمند انسان بکند و جدا کند واگر در این زمینه موفق نشد تلاش می کند تا انسان از مسیر اصلی استفاده صحیح از لباس منحرف شود و راه افراط و تفریط را بپیماید. سفارش و تأکید قرآن و روایات به استفاده صحیح از این وسیله، به ما یادآوری می کند که شکر نعمت لباس به استفاده صحیح و مناسب از آن نعمت است تا زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی انسان را فراهم کند و تأثیر پوشش صحیح را بر آرامش و امنیت بیان نماید. روایات به این نکته اشاره دارند که لباس، نماد و سمبل اعتقادانسان است و زبان گویای اوست که از سر درون انسان، پرده بر می دارد و حتی نسبت به جنس و رنگ و شکل لباس حساسیت نشان می دهد و رهنمود ارایه می نماید تا ما به اهمیت لباس و پوشش برای انسان پی برده و بدانیم که انسان با پوشیدن لباس، نشانه ها و نمادهای فرهنگی و اعتقادی خود را به نمایش میگذارد. در این مقاله سعی شده است که به مباحث مطرح در خصوص لباس پرداخته شود. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:


لباس، نماد انسانیت و تمدن

به دلیل وجود خرد و اندیشه و اختیار در وجود انسان، شیوه رفتار وی با سایر موجودات متفاوت است.

یکی از این تفاوتهایی که انسان را بر سایر موجودات برتری می دهد، داشتن لباس و پوشش و تهیه آن برای مقاصد گوناگون است.

پوشش یکی از شئون انسانی است و تقریبا به اندازه تاریخ بشر و گستره جغرافیایی آن سابقه و قدمت دارد. این شأن انسان، به خصوصیات متفاوت فردی و اجتماعی وی مربوط می شود و می توان گفت که لباس همزاد انسان از بدو خلقت بوده واین موضوع را می توان از جنبه های گوناگون «روان شناسی، اخلاقی، اجتماعی ودینی» بررسی کرد.

لباس و پوشش یک نماد فرهنگی، اجتماعی، مذهبی وملی انسان به حساب می آید که بیانگر روحیات فرد پوشنده لباس است و تأثیری که لباس در زندگی انسان ها و تمدن های گذشته داشته و انسان از پوشیدن لباس می پذیرد بیانگر اهمیت لباس بین اقوام و ملل، در گذشته می باشد و به نوعی پوشش هر قوم و ملت، نشان دهنده فرهنگ آن قوم است و به بیان دیگر «لباس پرچم کشور وجود انسان است» [غلامعلی حداد عادل- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی]

  • saeed qasemi