ایام فاطمیه تسلیت باد
- ۰ نظر
- ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۲۰:۲۴
- ۶۵۴ نمایش
سید حلاوی یک قصیده شکواییه ای ساخت که در آن به امام زمان -عجل الله فرجه- شکایت ها دارد.
مثلا قسمتی از ترجمه قصیده این است:
"یابن العسکری کجا هستید؟
سحر خیز مدینه کی می آیی
دوای درد سینه کی می آیی
عزیزم مادرت چشم انتظاره
امید فاطمه پس کی می آیی
دعای فرج را از صمیم قلب بخوانیم
روزی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودند و یارانش گرد او حلقه زده بودند و گرم صحبت بودند. در این میان پیامبر از آنان پرسید: کدام یک از شما همه روزها روزه می گیرد؟
سلمان که در آن میان نشسته بود جواب داد: من یا رسول الله! دوباره حضرت سؤال کرد: کدام یک از شما شبها را بیدار است و به عبادت می پردازد؟
باز هم کسی جواب نداد و تنها سلمان عرض کرد: من یا رسول الله!
حضرت سؤال سومی پرسید که کدام یک از شما هر روز یک ختم قرآن می کند؟
قال الامام علی - علیه السّلام - : یَکتَسِبُ الصّادقُ بصِدقِهِ ثلاثاً، حُسن الثّقَةِ بِهِ، و المحَبَّةَ لَهُ و المَهابَةَ عَنهُ.
امام علی - علیه السّلام - فرمود: انسان راستگو به واسطه راستگوئی، سه چیز را به دست می آورد:
1- حسن اعتماد و اطمینان دیگران به او، 2- محبت دیگران به سمت او جلب می شود، 3- هیبت او دلهای دیگران را تسخیر می کند.
منبع:
«غرر الحکم، ص 218، ح 4358»
براى طهارت باطن ، نخست باید دوام طهارت ظاهرى را حفظ کرد و طهارت بدن را مراعات نمود، اعضاء و جوارح ظاهرى باید کنترل شود. زبان آفت بدى است ، انسان باید سعى کند چانه اش را با عقل بگرداند! همانطور که دهان گاه مجراى غذاى آلوده به معده است همین دهان و زبان ، مجراى غذاى آلوده به جان نیز هست .
باید این نهال
خلاصه ای از کتاب «ناز و نیاز» نوشته استاد سعید نجفی
اما سفارش شده که خدا را با نامهای مخصوص و نیکو بخوانیم :" و لله الأسماء الحسنی فادعوه بها"
یا سفارش شده که قبل از دعا ده بار بگویید "یا رب" یا در دعا وقتی خواستها اوج می گیرد مکرر بگویید "یا رب" تا نفس قطع گردد. گویا این نام از خداوند دلربایی میکند.
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:
گاهی با خود میخواندم:«ای من فدای آنکه جان و دلش یکی است»
در عالم معنا،سلمان را به من نشان دادند و گفتند این شخص زبان و دلش یکی است و میخواهیم تو را فدای او بکنیم.
من گفتم :
غسل ما کجا و آیت الله قاضی کجا!!!!
حاج شیخ محمود زنجانی نقل کردند:
روز جمعه ای به منزل آقای قاضی رفتم بعد از اتمام روضه چند نفری نشستند و مشغول صحبت شدیم، نزدیک زوال که شد آقای قاضی فرمود: ببخشید، اگر اجازه بدهید من یک غسل جمعه ای بکنم؛ چون من ملتزم به انجام آن هستم.و پس از آن بلند شد و در ایوان منزل عریان شده و لنگی به کمر بست و یک پارچ کوچک را که در حدود دو لیوان آب می گرفت پر از آب کرده