فاش میگوید به مالوح و قلم
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ب.ظ
یک نظر بر پرده ی نقاش کن |
تاب گیسوی قلم را فاش کن |
آفرین گو پنجه ی معمار را |
تا نماید بر تو این اسرار را |
فاش میگوید به مالوح وقلم |
از وجود چهارده بی بیش وکم |
چهارده گیسوی در هم ریخته |
چهارده حبل از فلک آویخته |
چهارده ماه فلک پرواز کن |
چهارده خورشیدهستی سازکن |
چهارده پرواز در هفت آسمان |
هر یکی رنگین تراز رنگین کمان |
چهارده الیاس در باد آمده |
چهارده خضر به امداد آمده |
چهارده کنعانی یوسف جمال |
چهارده موسی به سینای کمال |
چهارده نوح به دریا متصل |
چهارده روح جدا از آب وگل |
چهارده دریای مروارید جوش |
چهارده سیل سراپا درخروش |
چهارده گنجینه ی علم لدن |
چهارده شمشیر پولاد آب کن |
چهارده سر چهارده سردار دین |
چهارده تفسیر قرآن مبین |
چهارده پروانه ی افروخته |
چهارده شمع سراپا سوخته |
چهارده سر مست بی جام وسبو |
جرعه نوش از باده ی اسرار هو |
چهارده میخواره ی ساقی شده |
وجه ربک گشته و باقی شده |
- ۹۳/۰۱/۰۹
- ۲۹۴ نمایش
قاضی از گواهان پرسید : گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .گواهان گفتند : سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .
چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود . چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید
چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند !