حدیث روزانه
راوى گوید از امام باقر (علیه السلام) درباره آیه شریفه «فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس تکویر: ۱۵ و ۱۶» سوال کردم.
- ۰ نظر
- ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۱۰
- ۲۶۵ نمایش
راوى گوید از امام باقر (علیه السلام) درباره آیه شریفه «فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس تکویر: ۱۵ و ۱۶» سوال کردم.
بیتردید قرآن کریم، کلام آسمانی و وحیانی است و اگر انسان بخواهد کلام خدا را بخواند و یا گوش دهد باید تنها سراغ قرآن برود و از سوی دیگر تنها معجزه? ماندگار الهی و حجت خداوند به شمار میآید.
بیگمان آشنایی و بهرهمندی کامل و همه جانبه در تمامی عرصههای زندگی نیازمند تفسیر و تبیین از سوی قرآن شناسان است. از این رو پیامبر اسلام ـکه خود امین وحی و مفسر اصلی آن به شمار میآیدـ هنگام عزم رحیل در مناسبتهای مختلف با بیانات گونهگون (از جمله حدیث ثقلین)، علی و یازده فرزندش را هم عِدل قرآن و به عنوان دو گوهر گرانبها در میان امت مسلمان معرفی کرد.
قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن نمیتواند به غرض و فلسفه وجودی خود دست یازد. ارتباط میان عترت و قرآن دو سویه است، از طرفی قرآن اهل بیت را والاترین انسانها معرفی میکند و از سویی آگاهترین انسانها به معارف و حقایق قرآن، اهل بیت«علیهمالسلام» میباشند.
این نوشته که به مناسبت اسم گذاری سال (1379)، به نام مبارک مولا امیر مؤمنان علی(ع) نگاشته شده، قصد دارد گوشههایی از فرمایشان آن حضرت را درباره قرآن مورد بررسی قرار دهد.
پیش از آغاز مطلب یادآوری نکاتی سودمند خواهد بود.
الفـ آنچه در این نوشته ملاحظه میشود در محدوده نهجالبلاغه است و چون مطالب نهجالبلاغه زیاد بوده برخی از آنها گزینش شده است.
بـ تلاش شده در ذیل کلمات آن حضرت گفتههای شارحان معروف نهج البلاغه همانند ابن ابی الحدید معتزلی، ابن میثم بحرانی، محقق خوئی و علامه جعفری مورد استفاده قرار گیرد.
جـ افزون بر آدرس فرمایشات آن حضرت بر اساس نهجالبلاغه در پانوشته از کتابهای دیگر نیز آدرس داده شده که از جهت سند و اعتبار، قوت بیشتری داشته باشد.
دـ تمامی مطالب تحت یازده عنوان کلی آمده است:
1. جایگاه اهل بیت«علیهمالسلام» در قرآن 2. برخی از وظایف ما در رابطه با قرآن 3. قرآن محوری علی(ع) 4. تبیین ویژگیهای قرآن 5. هشدار نسبت به تحریف قرآن 6. نهی از مناظره با قرآن 7. خداشناسی در قرآن 8. راه مستقیم 9. جامعیت قرآن 10. آثار پیروی از قرآن 11. شِکوه از غربت قرآن.
نزدیک به یک سوم آیات قرآن مربوط به حوادث و داستانهاى پیشینیان (اقوام و ملل قبل از اسلام) و نیز ماجراهاى عهد نزول مىباشد. گرچه ترسیم جهان آخرت نیز در قالب داستان ارائه شده است.
تأکید قرآن بر استفاده از قالب داستانى و مفاهیم بلندى که در این شکل به پیروان خویش ارائه مىکند از یک سو و اهمیت روز افزون توجه به ادبیات هنرى در دوران ما از سوى دیگر، زمینه شایستهاى را براى تدّبر در غرض خداوند از به کارگیرى این قالب و کارآمدىهاى آن، فراهم مىکند.
قصص قرآن همه جانبه، ژرف و پُر نکتهاند و در آنها اهداف والایى نهفته است. گرچه قالب داستانى، خود جاذبه آفرین و دلکش است، اما قرآن به منظور انتقال پیامها و ارائه مفهومهایى از این قالب استفاده کرده است. در واقع قرآن قصّه را در خدمت اهداف دینى و ترویج معارف حقّ قرار داده است.
قرآن سه هدف کلّى از بیان قصهها داشته است.
الف) اهداف شناختى - معرفتى
دین به عنوان منشورى فرهنگى، متکّفل تبیین حقایق و توضیح معارف پیچیده و اسرار آفرینش، براى نظام بخشیدن به اندیشه و خرد، و جهت دادن به رفتار و گرایشها مىباشد. گاه معارف غیر محسوس و مجرّد، در قالب داستانهاى حسّ برانگیز و تجربههاى عینى گذشتگان، پلى مناسب براى فهم و درک مىیابند و از این رو قرآن در قالب تشبیه، تمثیل، قصهاى حقیقى و ماجراهاى اقوام و ملل به جهتدهى فکرى و تربیت شناختى اقدام نموده است. اینچنین است که هر نکتهاى که در مسیر هدایت و فهم دینى لازم بوده است در قالبهاى قصص قرآنى تبیین و تشریح شده است.
پوشش یکی از شئون انسانی است و این شأن انسان به خصوصیات متفاوت فردی، اجتماعی وی مربوط می شود و می توان گفت که لباس پرچم وجود آدمی است که از اعتقادات و فرهنگ و آداب و رسوم وی سخن می گوید. پیدایش لباس منشأهای گوناگونی دارد، منشأ روانی، امنیتی، اجتماعی، اخلاقی و دینی و به خاطر این منشأها وکاربردهای گوناگون آن به عنوان نعمت از آن یاد می شود که خداوند مثل بقیه نعمت ها به انسان ارزانی داشته و آن را وسیله ای برای پوشش و زیبایی و حفاظت از سرما و گرما و از همه مهم تر، انجام عبادات خداوند قرارداده است.قرآن، مبحث پوشش را در لابلای آیاتی که پیرامون آفرینش انسان اولیه «حضرت آدم» آورده است و آن را به عنوان نعمت الهی از طرف خدا معرفی می کند «یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباساً...» و به خاطر همین اهمیت لباس است که شیطان با وسوسه هایش می خواهد آن را از تن ارزشمند انسان بکند و جدا کند واگر در این زمینه موفق نشد تلاش می کند تا انسان از مسیر اصلی استفاده صحیح از لباس منحرف شود و راه افراط و تفریط را بپیماید. سفارش و تأکید قرآن و روایات به استفاده صحیح از این وسیله، به ما یادآوری می کند که شکر نعمت لباس به استفاده صحیح و مناسب از آن نعمت است تا زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی انسان را فراهم کند و تأثیر پوشش صحیح را بر آرامش و امنیت بیان نماید. روایات به این نکته اشاره دارند که لباس، نماد و سمبل اعتقادانسان است و زبان گویای اوست که از سر درون انسان، پرده بر می دارد و حتی نسبت به جنس و رنگ و شکل لباس حساسیت نشان می دهد و رهنمود ارایه می نماید تا ما به اهمیت لباس و پوشش برای انسان پی برده و بدانیم که انسان با پوشیدن لباس، نشانه ها و نمادهای فرهنگی و اعتقادی خود را به نمایش میگذارد. در این مقاله سعی شده است که به مباحث مطرح در خصوص لباس پرداخته شود. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
لباس، نماد انسانیت و تمدن
به دلیل وجود خرد و اندیشه و اختیار در وجود انسان، شیوه رفتار وی با سایر موجودات متفاوت است.
یکی از این تفاوتهایی که انسان را بر سایر موجودات برتری می دهد، داشتن لباس و پوشش و تهیه آن برای مقاصد گوناگون است.
پوشش یکی از شئون انسانی است و تقریبا به اندازه تاریخ بشر و گستره جغرافیایی آن سابقه و قدمت دارد. این شأن انسان، به خصوصیات متفاوت فردی و اجتماعی وی مربوط می شود و می توان گفت که لباس همزاد انسان از بدو خلقت بوده واین موضوع را می توان از جنبه های گوناگون «روان شناسی، اخلاقی، اجتماعی ودینی» بررسی کرد.
لباس و پوشش یک نماد فرهنگی، اجتماعی، مذهبی وملی انسان به حساب می آید که بیانگر روحیات فرد پوشنده لباس است و تأثیری که لباس در زندگی انسان ها و تمدن های گذشته داشته و انسان از پوشیدن لباس می پذیرد بیانگر اهمیت لباس بین اقوام و ملل، در گذشته می باشد و به نوعی پوشش هر قوم و ملت، نشان دهنده فرهنگ آن قوم است و به بیان دیگر «لباس پرچم کشور وجود انسان است» [غلامعلی حداد عادل- فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی]